پنج شنبه 7/6/78 هنگام بعد ظهر به سوی سی سنگان در 25 کیلومتری نور حرکت کردیم .اولین جایی را که سراغ داشتیم یعنی پارک ساحلی رفتیم.اما نگهبان شنا کردن را ممنوع اعلام کرد!ما هم برگشتیم و کمی بالاتر سمت راست جاده راهی بود که به دریا منتهی می شد.پس به سرعت در آنجا مستقر شدیم و تنی به دریای توفانی سپردیم .لذتی چنین را گمان نکنم بتوان یافت.ساحلی کم عمق و موجهایی بلند و نیرومند که تن آدمی در این امواج گویی آرامش می یابد.
۱۳۸۷ شهریور ۸, جمعه
۱۳۸۷ شهریور ۴, دوشنبه
جنگل گلستان در آتش
چند روزی است که جنگل گلستان در آتش می سوزد .علت آن را سهل انگاری شکارچیان و مسافران اعلام کرده اند .بسیار باید متاسف بود که چنین برای تفریح خود یکی از بهترین جنگل های منطقه را در معرض نابودی قرار میدهیم.
جنگلبانان نیز با ابزار ابتدایی در صدد اطفاء بر آمده اند و چون هواپیمای اطفاء حریق نداریم ناچاریم با دبه آب آتش را خاموش کنیم!البته مسئولان هم در صدد احداث یک جاده چهار بانده در جنگل هستند تا حیوانات در آن به راحتی حرکت کنند!کسی هست نابودی جنگل را جدی بگیرد؟!
جنگلبانان نیز با ابزار ابتدایی در صدد اطفاء بر آمده اند و چون هواپیمای اطفاء حریق نداریم ناچاریم با دبه آب آتش را خاموش کنیم!البته مسئولان هم در صدد احداث یک جاده چهار بانده در جنگل هستند تا حیوانات در آن به راحتی حرکت کنند!کسی هست نابودی جنگل را جدی بگیرد؟!
۱۳۸۷ شهریور ۲, شنبه
جاغرق مشهد
۱۳۸۷ شهریور ۱, جمعه
پارک شاهنشاهی مشهد
پارک بزرگ مشهد یکی از بزرگترین پارک های منطقه است.من از دوران کودکی چه خاطره های زیبایی از این پارک دارم هنوز صبح هایی که از خانه راه می افتادیم تا در خنکای صبح تابستان به پارک برسیم یادم نرفته است.هنوز خاطره نوشابه خوردن در انجا را از یاد نمی برم که بدون صبحانه نوشابه گازدارنوشیدیم !یکی از دوستان آن زمان آنقدر با عجله نوشابه می خورد که از بینی او بیرون می زد!!!
۱۳۸۷ مرداد ۳۱, پنجشنبه
بر فراز "توسکستان"
روز شنبه به اتفاق دوست خوبم رحیم روحبخش و خانواده هایمان توسکستان رفتیم.پس ازصرف ناهار به سوی جهان نما حرکت کردیم .آنگاه که از فراز به جنگل نگاه کنید واقعا" منظره ای بی نظیر را خواهید دید.پس از طی جاده به بالاترین نقطه توسکستان رسیدیم و سپس برای دقایقی در زیر درختان ارس چای نوشیدیم که نسیم خنک آنجا مارا به وجد آورده بود.
پارک جنگلی النگدره :بهشت کوچک گرگان
۱۳۸۷ مرداد ۲۰, یکشنبه
"ولشت" دریاچه ای رویایی...
هر بار که به نور می روم وسوسه می شوم بار دیگر این دریاچه زیبا را ببینم.تقریبا" اواخر تیر ماه ازجاده چالوس در جاده ای خلوت که جز درختان کاج در اطراف آن چیزی قابل دیدن نبود به سوی ولشت حرکت کردم!در راه نگران بودم به علت بارندگی جاده خراب باشد که چنین نبود.هوا ابری و مه آلود بود و باد خنکی می وزید.پس از بر پا کردن چادر روبروی دریاچه کمی دریاچه را به نظاره نشستم.همیشه آرزوی داشتم یک شب در کنار دریاچه بخوابم البته نمی دانم کی این آرزو محقق شود.
پس از صرف ناهار با کامیار سوار قایق پدالی شدم تا دریاچه را دور بزنم که البته چنین نشد وقتی به میانه دریاچه رسیدم سکوت و آرامش آن مرا دچار ترس کرد!پس برگشتم.
جاده منتهی به دریاچه و جاده خروج از آن یکی از زیباترین راه ها است.هر چه از دریاچه دورتر می شوید چشم انداز آن زیباتر به نظر می رسد.
پس از صرف ناهار با کامیار سوار قایق پدالی شدم تا دریاچه را دور بزنم که البته چنین نشد وقتی به میانه دریاچه رسیدم سکوت و آرامش آن مرا دچار ترس کرد!پس برگشتم.
جاده منتهی به دریاچه و جاده خروج از آن یکی از زیباترین راه ها است.هر چه از دریاچه دورتر می شوید چشم انداز آن زیباتر به نظر می رسد.
۱۳۸۷ مرداد ۱۶, چهارشنبه
ساحل آشوراده
روز جمعه11/5/87 همراه برادرم به بندر ترکمن رفتیم.سپس با کرایه کردن قایق به جزیره "آشوراده"حرکت کردیم.قایقران نامش جعفر بود.از او خواستیم دو ساعت دیگر دنبالمان بیاید.که البته با کمی تاخیر دنبال ما آمد!تنی به آب زدیم و پس از کمی آبتنی در آب خلیج گرگان به گرگان بازگشتیم.ساحل جزیره کم عمق و آرام است و برای شنا کردن مناسب به نظر می رسد.هرچند گاهی جعفرها به موقع دنبالتان نمی آیند ولی به این قایقرانهای زحمتکش بد و بیراه نگویید.
اشتراک در:
پستها (Atom)