هر بار که به نور می روم وسوسه می شوم بار دیگر این دریاچه زیبا را ببینم.تقریبا" اواخر تیر ماه ازجاده چالوس در جاده ای خلوت که جز درختان کاج در اطراف آن چیزی قابل دیدن نبود به سوی ولشت حرکت کردم!در راه نگران بودم به علت بارندگی جاده خراب باشد که چنین نبود.هوا ابری و مه آلود بود و باد خنکی می وزید.پس از بر پا کردن چادر روبروی دریاچه کمی دریاچه را به نظاره نشستم.همیشه آرزوی داشتم یک شب در کنار دریاچه بخوابم البته نمی دانم کی این آرزو محقق شود.
پس از صرف ناهار با کامیار سوار قایق پدالی شدم تا دریاچه را دور بزنم که البته چنین نشد وقتی به میانه دریاچه رسیدم سکوت و آرامش آن مرا دچار ترس کرد!پس برگشتم.
جاده منتهی به دریاچه و جاده خروج از آن یکی از زیباترین راه ها است.هر چه از دریاچه دورتر می شوید چشم انداز آن زیباتر به نظر می رسد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر