نوروز امسال به همراه برادرم از مشهد به سوی یزد حرکت کردیم.شاید تعجب کنید انقدر که رباط پشت بادام ما را شیفته خود کرد یزد چنین نکرد!؟پس از رسیدن به طبس و حرکت از آنجا به سوی یزد تنها جایی که ما را در کویر بی مرز آرامش بخشید رباط پشت بادام بود!فاصله دویست کیلومتری طبس- رباط پشت بادام هیچ آبادی نمی یابید.کویری بی مرز و مسطح.شاید بی اغراق عمق هستی شناسی و متافیزیک را در این مکان با جان و دل خود احساس کنید.
غروب به آنجا رسیدیم.برادم می گفت خسته است و من هم که عاشق چنین مکانهایی هستم دوست داشتم شب را بمانم.با کمی پرس و جو متوجه شدیم امام زاده ای آنجاست که چند اتاق دارد و می توان شبی را در آنجا بیتوته کرد.پس ماندیم .پس از شام باد شروع به وزیدن کرد.هنگام خواب صدای باد و زوزه های ان ما را بیش از پیش به تامل واداشت...عمق فاجعه زندگی بشری...
غروب به آنجا رسیدیم.برادم می گفت خسته است و من هم که عاشق چنین مکانهایی هستم دوست داشتم شب را بمانم.با کمی پرس و جو متوجه شدیم امام زاده ای آنجاست که چند اتاق دارد و می توان شبی را در آنجا بیتوته کرد.پس ماندیم .پس از شام باد شروع به وزیدن کرد.هنگام خواب صدای باد و زوزه های ان ما را بیش از پیش به تامل واداشت...عمق فاجعه زندگی بشری...
۳ نظر:
عجب جایی است
با سلام مطلب جالبی بود
salam doste man
khoshhalam ke az robate poshte badam khoshet oomade
man bache robate poshte badam hastam
inja jahaye digari ham dare
age in bar oomadi
khasti mitoonam injaro khob neshoonet bedam
emailam ziyuad faal nist
ama in adrese weblogame
age khasti behem ye nazar bede
movafagh bashi
www.lovekhoda.blogfa.com
ارسال یک نظر